شبکه وبلاگ نویسان شهرستان بندر لنگه

حمایت از فعالان و نخبگان وبلاگ نویس شهرستان بندر لنگه

شبکه وبلاگ نویسان شهرستان بندر لنگه

حمایت از فعالان و نخبگان وبلاگ نویس شهرستان بندر لنگه

شبکه وبلاگ نویسان شهرستان بندر لنگه جهت شناسایی وارتباط و استفاده از مهارت های وبلاگ نویسان این شهرستان توسط شبکه وبلاگ نویسان استان هرمزگان و با حمایت شبکه اطلاع رسانی هرمز راه اندازی شده.
وبلاگ نویسان فعال شهرستان بندرلنگه جهت عضویت در این شبکه می توانند درخواست های خود را طبق نظر ارسال نمایند.
از مزایای عضویت در این شبکه می توان به :دریافت کارت عضویت شبکه وبلاگ نویسان استان,استفاده از مطالب وبلاگ نویسان در سایت های خبری استان و کشور و روزنامه جوان,رتبه بندی ماهیانه وبلاگ نویسان,حمایت فنی از لحاظ مشکلات وبلاگ,تغییر قالب,طراحی قالب ,ایجاد لوگو و طرح های گرافیکی برای وبلاگ نویسان و ... می باشد.

آخرین نظرات
  • ۱۳ مهر ۹۴، ۰۸:۰۶ - meghdad
    احسنت

ثانیه‌های عمرتان را خریداریم!

علی زارع | يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۱۴ ب.ظ

سکوت همه‌جا را فرا گرفته و درب و پنجره ها نیز بسته و صدایی از بیرون هم نمی‌آید. در اتاق نشسته‌ام و فکر می‌کنم. ناگهان به خود می‌آیم... تیک تاک... تیک تاک... این صدای گذر عمر است که به گوش می‌رسد.

به گزارش شبکه وبلاگ نویسان شهرستان بندرلنگه: سکوت همه‌جا را فرا گرفته و درب و پنجره ها نیز بسته و صدایی از بیرون هم نمی‌آید. در اتاق نشسته‌ام و فکر می‌کنم. ناگهان به خود می‌آیم... تیک تاک... تیک تاک... این صدای گذر عمر است که به گوش می‌رسد.

هر جنسی در دنیا قیمتی دارد و هر چه ارزش یک کالا بیشتر باشد، قیمتش بالاتر و نگهداری از آن دشوارتر است. گاهی انسان ارزش واقعی کالا و سرمایه خود را نمی داند و از آن خوب نگهداری نمی کند و به سادگی آن را از دست می‌دهد. آیا تا به حال دیده اید که یک سبزی فروش برای مغازه اش در پی پیشرفته ترین و گران قیمت ترین سیستم های حفاظتی و دزدگیر باشد؟!

خدای مهربان اراده کرد تا انسان را خلق کند.  ملائکه گله کردند که آیا باز موجودی خواهد آمد که فسادش او را هلاک کند؟ خداوند فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید، به انسان سرمایه‌هایی می‌بخشم، با ارزشتر از سرمایه‌هایی که تاکنون به هر موجودی داده‌ام. به او ارزش و بهایی می‌دهم که اشرف مخلوقات شود و آنقدر ارزش آن را بالا می‌برم که شما – ملائکه – نیز بر او سجده کنید.

گاهی آنقدر بی خیال و بی تفاوتیم که اصلا این سرمایه های دور و برمان را نمی بینیم و از کنار آنها بی تفاوت می گذریم. و خوشا به حال آنان که فروش سرمایه‌های بزرگی چون عمر و سلامتی و جوانی، دقت بیشتری داشته و ارزان فروش نیستند.

باید توجه داشت که هدف یک مسافر، هرگز اتوبوس، قطار، هواپیما و یا ماشین شخصی نیست، بلکه اینها وسیله‌ای برای رسیدن او به مقصد است. که بنابراین باید برای رسیدن به هدف یکی از این وسایل را به ناچار انتخاب کند و آن را درحد رسیدن به مطلوب به کار برد. پس دوران کوتاه جوانی تمرینی است از فردای شخص.

رسول مکرم اسلام(ص) در سفارشاتی که به یکی از شاگردان خصوصی خود یعنی اباذر غفاری دارند می‌فرمایند: «ای ابوذر! از تسویف و کار امروز را به فردا انداختن بپرهیز؛ بدان که تنها امروز از آن توست و معلوم نیست فردا نیز تو باشی و اگر فردا نیز از آن تو باشد، از این که کارت را به موقع انجام داده‌ای پشیمان نمی‌شوی».

خدا می داند که چه وقت‌ها و فرصت‌های طلایی عمر، صرف حرف‌های بیهوده، تماشای فیلم‌ها و سریال‌های بی معنا و بی فایده، خواندن کتاب‌های بی‌خاصیت، قدم‌زدن‌های بی هدف در کوچه و بازار و خیابان، دورهم نشستن‌ها و میهمانی‌های طولانی و بی‌حاصل، بی‌کار نشستن و کار امروز را به فردا انداختن، حسرت‌خوردنهای بی‌ثمر نسبت به گذشته و حتی نقشه کشیدن‌ها برای آینده بودن هیچ تلاش و عمل می‌شود.

یادش به خیر روزی دوستی این‌گونه نصیحتم کرد: هر چه می‌خواهی بکن، تنها مراقب یک چیز باش و آن این‌که، وقتی هفتاد سال می‌شود و به پشت سر و دوران جوانی و نوجوانی می‌نگری هرگز آه نکشی، افسوس نخوری و بر زبان نیاوری که ای کاش...

و اما با طرح چند سوال زمان سوزن زدن رسیده است. سوزن به جوانان و مخصوصا دانشجوها؛ کسانی که  انتظار دارند در همه جا و همه حال بهشان احترام بگذارند و جایگاه خاصی قائل شوند.

نقش دانشجو در جامعه چیست؟ چقدر توانسته‌ایم انتظارات و نیازهای جامعه را برآورده کنیم؟ خانواده، دوستان، مسئولین،‌رهبر، گذشتگان و آینده‌گان از ما چه انتظاراتی دارند؟ با این حد معلومات بعد از فراغت از تحصیل خود را به جامعه تحمیل کند، می‌گوید: من را استخدام بکنید، دلیل بیکاری چیست؟ خود را برای چه چیزی آماده کرده بود که امروز بیکار است؟

باید دانست که توقع همگان از قشر تحصیل کرده این است که به مشکلات مردم برسند و با درد آنها آشنا و مانوس باشند و برای رفع محرومیت آنان کوشش کنند. چرا که پول صرف شده برا پرورش این دانشجو از جیب تک تک نفرات این جامعه پرداخت شده است.

نتیجه اینکه دانشجویان باید همچنان تضمین کنندگان پویایی و تحرک بمانند. زیرا غیر از این باشد ویرانگری است نه آباد کردن؛ هدر دادن است نه پروریدن؛ کشتن است نه زنده کردن. و یک وقت پشت سرش را نگاه می‌کند و می‌بیند که از توده ها تقریبا کسی نیست.

حرف‌های ما هنوز ناتمام...

تا نگاه می‌کنی:

وقت رفتن است

بازهم همان حکایت همیشگی!

پیش از آن که باخبر شوی

لحظه عزیمت تو ناگزیر می‌شود

آی...

ای دریغ و حسرت همیشگی

ناگهان

چقدر زود

دیر می‌شود![1]

  • علی زارع

نظرات  (۱)

سلام 
خسته نباشی خدا قوت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی