تا خار غم عشقت آویخته در دامن کوته نظری باشد رفتن به گلستان ها
علی زارع | دوشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۲۶ ب.ظ
اشک های دل تنگی
تا خار غم عشقت آویخته در دامن |
کوته نظری باشد رفتن به گلستان ها |
تمام کوچه های فراق را گشتم. همه دشت های هجران را دویدم و در سراسر جویبار انتظار را جاری شدم و همه جمعه ها را ندبه کنان، دست به دامن نشانه های ظهور و آمدنت زدم و خانه دلم را برای ضیافتت، غبار روبی کردم و کوچه های وجودم را با چراغ پرفروغ دعا و نیایش، آذین بستم و به امید دیدن جلوه ای از جمال دل آرایت، غسل در زلال اشک های دلتنگی ام کردم.
چون نی، از درد جدایی ناله سر د ادم و از آستان خدای بی نیاز، برای فرجت دعا کردم.
بر آی ای صبح روشن دل خدا را |
که بس تاریک می بینم شب هجر |
- ۹۴/۰۳/۱۸